جایی برای نگهداری گروگان خود ندارند، تصمیم گرفتند دختر دانشجویی را به قتل برسانندو گروگانشان را در خانه او زندانی کنند.
ظهر نخستین روز مهرماه، دختر جوانی با پلیس 110 تماس گرفت و از حمله 3 مرد جوان به خانهاش خبر داد.
وقتی گروه تحقیق پلیس در خانه این دختر دانشجو حضور یافت، وی در تشریح ماجرا به ماموران گفت: از وقتی در دانشگاه قبول شدم و به تهران آمدم در این خانه زندگی میکنم.
صبح امروز یکی از همکلاسیهایم به خانهام آمده بود تا با هم برای خرید به بازار برویم اما قبل از خروج از خانه، زنگ در حیاط به صدا در آمد.
وقتی در را باز کردم با 3 مرد و یک زن مواجه شدم که مدعی بودند از اقوام همسایه طبقه بالا هستند اما به خاطر اینکه آنها در خانه حضور ندارند، پشت در ماندهاند.
بعد از اینکه آنها وارد خانه شدند به آپارتمانم برگشتم و دقایقی بعد همراه دوستم خانه را ترک کردم. ساعت 11، وقتی به خانه برگشتیم ناگهان 3 مرد نقابدار که در اتاق خواب مخفی شده بودند در حالی که قمه در دست داشتند به طرف ما حمله کردند.
آنها با گذاشتن قمه روی گلوی من و دوستم خواستند ساکت بمانیم اما در همین هنگام دوستم ضربه محکمی بهصورت یکی از آنها زد و در یک چشم به هم زدن از خانه فرار کرد.
مردان نقابدار بعد از فرار او ترسیدند و با رها کردن من پا به فرار گذاشتند. بعد از اظهارات دختر دانشجو ماجرا به قاضی توکلی- بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی تهران- گزارش شده و به دستور او تحقیقات پلیسی برای شناسایی مردان نقابدار آغاز شد.
توهم شیشه
در حالی که تحقیقات پلیسی برای کشف راز حمله مردان نقابدار به دختر دانشجو ادامه داشت، مرد ناشناسی با این دختر جوان تماس گرفت و راز عجیبی را فاش کرد.
او مدعی شد یکی از مردان نقابدار است و آن روز قصد داشته همراه همدستانش دختر دانشجو را به قتل برساند تا بتوانند از خانه این دختر برای نگهداری از یک گروگان ثروتمند استفاده کنند.
بهدنبال این تماس تلفنی، نخستین سرنخها در اختیار ماموران قرار گرفت و وقتی مرد ناشناس در دومین تماس خود با دختر دانشجو بار دیگر ادعاهایش را تکرار کرد ماموران موفق شدند مخفیگاه او را در اطراف کرج ردگیری کنند.
به این ترتیب گروهی از ماموران عازم این محل شدند و مرد ناشناس را دستگیر کردند. مرد جوان وقتی به اداره آگاهی انتقال یافت در بازجوییها گفت: مدتی قبل وقتی از زبان همسر صیغهایام شنیدم که مردی را میشناسد که ثروت زیادی دارد فکری به ذهنم رسید.
بنابراین نقشهای طراحی کردم تا با ربودن مرد ثروتمند میلیاردها تومان از او اخاذی کنم. نقشهام را با 2 نفر از دوستانم در میان گذاشتم و قرار شد با همدستی هم آن را عملی کنیم.
زمانی که رفتوآمدهای مرد تاجر را زیر نظر گرفتیم تا بتوانیم در فرصت مناسبی او را گروگان بگیریم متوجه شدیم این مرد هر چند روز یک بار به خانه این دختر دانشجو که از اقوام نزدیک اوست میرود تا از اوضاع و احوال او باخبر شود.
وقتی فهمیدم این دختر به تنهایی در خانهاش زندگی میکند تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم و از خانهاش برای نگهداری از گروگانمان استفاده کنیم.
وی ادامه داد: برای اجرای این نقشه به خانه دختر دانشجو رفتیم و با معرفی خود بهعنوان اقوام همسایه او وارد ساختمان شدیم. وقتی دختر دانشجو همراه دوستش خانه را ترک کرد قفل در را باز کردیم و در اتاق خواب مخفی شدیم.
چند ساعت منتظر ماندیم تا او به خانه برگردد اما بر خلاف انتظار ما دوستش نیز همراه او بود. زمانی که آنها وارد خانه شدند از اتاق خارج شدیم تا هر دوی آنها را به قتل برسانیم اما در همین هنگام یکی از آنها از دست ما فرار کرد و نقشهمان ناکام ماند.
چند روز بعد از این ماجرا در حالی که به خاطر مصرف شیشه در حالت عادی نبودم گوشی تلفن را برداشتم و به دختر دانشجو زنگ زدم. اما همین تماس باعث شد پلیس مخفیگاه مرا شناسایی کند.
بعد از اظهارات مرد جوان و دستگیری همدستانش، برای آنها قرار قانونی صادر شد و متهمان برای تحقیقات بیشتر راهی اداره آگاهی شدند.